بيماري تقصير ماست يا ...


 






 

بازخواني يک سوال مهم از سه منظر مذهبي، روان‌شناسي و جامعه‌شناسي
 

چرا من؟ چرا بچه من؟ چرا پدر من؟ چرا مادر من؟ چرا دوست من؟ چرا اين همه درد و بيماري براي من است؟! ... آيا تا به حال با خودتان اين جمله‌ها را گفته‌ايد وقتي به فرزند بيمار خود نگاه کرده‌ايد يا وقتي درد کشيده‌ايد يا شاهد دردي بوده‌ايد؟! خيلي‌ها براي اين سوال هيچ جوابي ندارند و بعضي‌ها هم با نگرش خاص خود توانسته‌اند براي اين سوال جوابي بيابند؛ براي مثال، بعضي‌ها درد و بيماري را نشان گناهي دانسته‌اند يا برخي ديگر، درد و بيماري را راهي براي پخته شدن دانسته‌اند و برخي ديگر، راهي براي نزديک‌تر شدن به خداوند. در نقطه مقابل، عده‌اي هم هستند که بيماري را ظلمي بر آدمي مي‌دانند و بعضي ديگر، آن را صرفا عاقبت سهل‌انگاري‌هاي آدمي قلمداد کرده‌اند. بعضي‌ نيز بيماري را جزيي از زندگي در اين مقاله، دنبال همين نگاه‌ها رفته‌ايم و از سه منظر به اين موضوع نگاه کرده‌ايم: مذهبي، روان‌شناسي و جامعه‌شناسي.

بيماري از منظر روايات
 

از ديدگاه ديني، يکي از مهم‌ترين و با ارزش‌ترين نعمت‌هايي که خداوند به انسان داده است، سلامت است. اما در کنار اين امر، بارها به صبر و تحمل در برابر بيماري هم اشاره شده؛ تا جايي که اين صبر و تحمل را وسيله‌اي براي بخشش گناهان و نزديکي به خدا دانسته‌اند. حتي در آيه‌اي از قرآن کريم آمده: «ما شما را به وسيله شرور (مصايب و بيماري‌ها) و خيرات و نعمت‌ها امتحان مي‌کنيم.» در سوره بقره نيز پس از آنکه سختي‌ها و مصايب و مشکلات را به‌عنوان ابزارهاي امتحان ذکر مي‌کند، مي‌فرمايد: «و بشر الصابرين: بشارت بده به کساني که در مقابل سختي‌ها و مشکلات شکيبايي و خويشتن‌داري نشان مي‌دهند.»
اين نوع نگاه باعث مي‌شود نگرش‌مان نسبت به بيماري عوض شود و آن را حتي در حد يک نعمت بدانيم. در ادامه، تعدادي از روايات ديني را در اين‌باره مي‌خوانيم:
* پيامبر اکرم(ص): «گاه يک بيماري، گناهان را نابود مي‌کند.»
* پيامبر اکرم(ص): «لحظه‌ها و ساعت‌هايي که مؤمن گرفتار همّ و غم‌ها است، ساعات کفاره گناهان اوست.»
* پيامبر اکرم(ص): «خداوند براي هر دردي درماني قرار داده است.»
* پيامبر اکرم(ص): «اگر سه چيز در آدميزاد نبود، هيچ چيز سر او را فرود نمي‌آورد: بيماري، تهي دستي و مرگ. اينها همه در انسان هست و با اين حال، انسان همچنان گستاخ است.»
* پيامبر اکرم(ص): «انسان مومن، چون بيماري به وي برسد و خداوند، او را عافيت دهد، اين بيماري، كفاره گناهانش شود و مايه‌ اندرز براي آينده او.»
* پيامبر اکرم(ص): «بنده چون بيمار شود، خداوند به فرشتگان خويش چنين وحي كند: اي فرشتگانم! من بنده‌ام را به بندي از بند‌هاي خويش گرفتار ساخته‌ام. اينك اگر جانش را بستانم، او را مي‌آمرزم و اگر او را عافيت بخشم، در حالي از بستر بر مي‌خيزد كه هيچ گناهي ندارد.»
* پيامبر اکرم(ص): «گاه به بنده خدا برخي از مصايب مي‌رسد تا در حالي بر زمين گام بردارد كه هيچ گناهي بر وي نيست.»
* پيامبر اکرم(ص): «اي علي! ناله مومن [به گاه بيماري] «سبحان الله» گفتن است، فريادش «لا اله الا الله» گفتن، خفتنش بر بستر، عبادت است و از پهلو به پهلو چرخيدنش، جهاد در راه خداست و اگر
* پيامبر اکرم(ص): «هنگامي که بنده خدا گناهش زياد شود و اعمالي که آن را جبران کند نداشته باشد، خداوند او را گرفتار حزن و اندوه مي‌کند تا کفارة گناهان او باشد.»
* پيامبر اکرم(ص): «هرکس از مؤمنان به بلايي گرفتار شود و شکيبايي خود را از دست ندهد، پاداش هزار شهيد دارد.»
* حضرت رسول (خطاب به سلمان): «اي سلمان! اگر بيمار شوي، در بيماري‌ات سه فايده است: تو به ياد خداي - تبارك و تعالي- هستي؛ دعايت در اين حال، مستجاب است؛ و بيماري، هيچ گناهي را در تو نمي‌گذارد، مگر اين كه آن را فرو مي‌ريزد. خداوند تو را تا پايان مهلت‌ات از بيماري به سلامت بدارد.»
* پيامبر اکرم(ص): «انسان، گاه داراي مرتبه‌اي در پيشگاه خداوند است كه با عمل خويش، بدان نمي‌رسد تا آن هنگام كه به ابتلاي در جسم خود، آزموده شود و به اين واسطه، بدان مرتبت برسد.»
* امام علي(ع): ‌«هان! يكي از گرفتاري‌ها، تهيدستي است. سخت‌تر از تهيدستي، بيماري تن است و سخت‌تر از بيماري تن، بيماري دل.»
* امام سجاد(ع) (خطاب به بيماري كه بهبود يافته بود): «پاك شدن از گناهان، بر تو مبارك باد! خداوند، تو را ياد كرده است. او را ياد كن و حمد و سپاس گوي.»
* امام باقر(ع): «آن گاه كه خداوند اراده كرده باشد بنده‌اي را كه گناهي دارد، گرامي بدارد؛ وي را به بيماري گرفتار مي‌سازد.»

بلا گاهي کيفر است وگاهي باعث ارتقاي مومن
 

به‌طور کلي گناه يک‌سري آثار وضعي و يک‌سري آثار تکليفي دارد. آن جنبه تکليفي که مخالفت با امر خدا است، با توبه از بين مي‌رود و انسان در آن دنيا درگير عذاب الهي نمي‌شود. اما درباره آن اثر وضعي بايد گفت که نمي‌توان نتيجه عمل را از عمل جدا کرد. گناهاني که افراد انجام مي‌دهند، مختلف است و نتيجه‌اي که از آنها بر جا مي‌ماند متفاوت است. به عنوان مثال، فردي که شراب مي‌خورد، اين الکل روي سيستم عصبي، گوارشي و کبدي و ... تاثير منفي دارد. اين آثار منفي که در نتيجه عوارض الکل نصيب فرد شده، آثار وضعي گناه شرب خمر است که قابل جبران نيست. حال اگر فرد توبه کند، بخشوده مي‌شود و در آن دنيا به اذن الهي از عذاب مي‌رهد. اما در رابطه با اثر وضعي اين گناه نمي‌شود کاري کرد. گناهان انواع مختلفي دارند. برخي گناهان از استجابت دعا جلوگيري مي‌کنند و برخي موجب گرفتاري در زندگي مي‌شوند. هر گناه آثار وضعي خودش را دارد. بنابراين اگر يک فرد گناهکار، متنبه شود، بر اساس اينکه چه نوع گناهي مرتکب شده، درگير آثار وضعي آن گناه مي‌شود و حتي ممکن است نتيجه آن آثار وضعي گناه گريبان‌گير اولادش هم بشود. اين کنش و واکنش موجود در طبيعت يک امر واقعي است؛ منتها افرادي که به دليل گناه ديگران درگير عذاب مي‌شوند، خداوند به آنها در وجوه مختلف زندگي ارفاقاتي مي‌کند و اجرهايي مي‌دهد. اما بايد بدانيم که گرفتاري‌هاي مومن هم معلول دو موضوع است: ارتقاي مقام مومن وکيفر عمل بد مومن.
خداوند به انسان‌هاي خوب بلا مي‌دهد تا در اثر خويشتن‌داري، صبر و ياد خدا در آنها بالا رود و مقام‌شان بالاتر رود. بر همين اساس است که انبيا از همه مردم گرفتاري بيشتري داشته‌اند. مومن هر قدر ايمان قوي‌تري داشته باشد گرفتاري بيشتري خواهد داشت. تا جايي در حديثي آمده است: «دنيا براي مومن زندان است و براي کافر بهشت.» حتي از نبي‌اکرم(ص) روايت است که: «هيچ پيامبري به اندازه من گرفتار و اذيت نشده است.»
و اما در رابطه با برخي ديگر از بلاهايي که مومن درگير آن مي‌شود، بايد گفت: «چون خدا مومن را دوست دارد و نمي‌خواهد در آن دنيا او عذاب جهنم را بچشد، کيفر وي را در اين دنيا مي‌دهد. لذا بخشي از مشکلات او کيفر کارهاي اوست و لذا اين کيفر‌ها هم براي مومن خير است و از طرفي براي انسان مومن هم گناه هم آثار وضعي دارد و هم تکليفي و ممکن است برخي از مشکلات‌اش مربوط به آثار وضعي گناهي باشد که انجام داده است.»

معناي مجازات دروني
 

اساسا اين تفکر که هر عملي که انسان انجام مي‌دهد بازتابي دارد که به خودش برمي‌گردد، نه تنها در اديان، بلکه در تمام جوامع سنتي و عرفي و حتي غيرديني هم به شکل‌هاي مختلفي مورد توجه قرار گرفته. در اديان الهي، مفاهيمي مانند بهشت و جهنم، مکان‌هايي براي بازخواست اعمال بد يا پاداش اعمال نيک محسوب شده و بزرگان دين به اين تفکر که انسان‌ها در اين دنيا و در زندگي دنيايي نيز برخي نتايج اعمال خود را مي‌بينند، تاکيد کرده‌اند.
شايد بتوان گفت اين تصور قبل از اينکه يک تصور ديني باشد، تصوري اجتماعي و عرفي است که دين هم آن را مورد تاييد قرار داده. در هر جامعه‌اي، مفهوم خوب و بد با معيار‌هاي آن جامعه تعريف شده و به لحاظ جامعه‌شناختي و از نظر مناسبات فرهنگي، عرفي، سنت‌ها، آداب‌ها و رسوم، ارزش‌ها، هنجارها، باورها و عقايد مشترک يک جامعه (چه جامعه بدوي و چه جامعه پيشرفته و متمدن مانند تمدن‌هاي قديمي) مفاهيم خوب و بد بر اساس معيار‌هاي آن جامعه تعريف شده‌اند و براي اعمال خوب و بد، پاداش‌ها و مجازات‌هايي در نظر گرفته شده. حتي در قبيله تازادي که در سال 1935 ميلادي در اندونزي کشف شد و از آن دست قبايلي بودند که در عصر حجر زندگي مي‌کردند چنين قوانيني حکم‌فرما بود. به‌عنوان مثال، اگر فردي خلاف قوانين قبيله رفتار مي‌کرد، از قبيله طرد مي‌شد. متفکرين و جامعه‌شناسان متوجه شدند سنت‌ها و آداب و رسوم در جوامع بدوي تعيين کننده مجازات‌ها و پاداش‌ها بودند که در جوامع پيشرفته اين مجازات‌ها و پاداش‌ها با مکانيسم‌هاي حقوقي و قوانين موضوعه تعريف شده است. در کنار اين امر، تمام هنجارها، ارزش‌ها و عرف‌هاي جامعه اعم از ديني و غيرديني روي مقوله‌اي به نام وجدان انساني هم تکيه کرده‌اند.
تمام متفکران قديم و جديد مفهوم جديدي به نام همبستگي اجتماعي يا وجدان جمعي را مورد مطالعه قرار داده‌اند که عبارت است از گردهمايي وجدان‌هاي فردي براي مشارکت در يک رفتار اجتماعي مشترک.
وجدان فردي، کانوني است براي ارزش‌گذاري در مورد مفاهيم خوب و بد، بر اساس معيار‌هاي جامعه‌اي که فرد در آن زندگي مي‌کند. بنابراين هنگامي که فرد يک رفتار منفي را مرتکب مي‌شود، چون اين انحراف در درون وي هم تجلي پيدا مي‌کند و با معيار‌هاي خوب و بدي که در وجدان او نهادينه شده برخورد مي‌کند، فرد در عمل دچار تعارض با ارزش‌هاي محيط مي‌شود. خلاف‌هاي اين فرد حتي اگر در خفا هم انجام شده باشد به طور ناخودآگاه با سنت‌ها، احساسات، عواطف و رفتار عمومي و طبيعي جامعه تضاد پيدا مي‌کند و در محيط اجتماعي اگر رفتار منفي فرد برملا شود از سوي قانون گذاران مورد محاکمه قرار مي‌گيرد. ولي اگر در حوزه وجدان فردي عمل خلافي انجام دهد؛ حتي اگر جلوه عمومي نداشته باشد، مشکلات عديده‌اي در روح و روان فرد ايجاد مي‌کند و به عبارت ديگر، انحرافات فرد از قواعد خوب و بد جامعه در آينه‌اي به نام روان او تجلي پيدا مي‌کند و به صورت چشم‌گيري با تغيير دادن رفتار او در محيط اجتماعي براي وي مشکلاتي را پديد مي‌آورد. بر همين اساس است که مي‌گويند: «جامعه بهترين مکان براي آزمودن روان آدم‌ها است» و بر اساس همين گفته مي‌شود: «هر عملي که فرد انجام مي‌دهد، به خود او برمي‌گردد.» در حقيقت آدم‌هايي که دچار انحرافات جنايي، اخلاقي مي‌شوند اين انحرافات به دو شکل در وجودشان متجلي مي‌شود؛ يا در تجلي بيرون و در محيط اجتماعي در جامعه دچار تعارض مي‌شوند و به صورتي کاملا طبيعي از سوي جامعه مورد مجازات قرار مي‌گيرند يا اينکه در حالت دوم در درون‌شان مشکلاتي پديد مي‌آيد، از افسردگي‌ها و ناراحتي‌هاي رواني جزيي گرفته تا حادترين بيماري‌هاي رواني که ممکن است به خودکشي منتهي شود درگير مي‌شوند.

پذيرش بيماري بخشي از درمان بيماري
 

گاهي افراد به دنبال رفتار اشتباه خود درگير رفتارهاي غلط متعدد و پياپي مي‌شوند. در برخي موارد، مشکلات آنها تاوان رفتار نادرست نيست؛ بلکه ذهن از نظر شناختي درگير اشتباه بزرگي شده و بدون فکر و بي‌استفاده از مهارت‌هاي حل مساله (از جمله، مديريت اضطراب و تصميم‌گيري) به رفتارهايي دست مي‌زنند که فرد يا اطرافيان او، آن را به پديده‌هاي ماوراي روان‌شناختي ربط مي‌دهند.
در چنين مواردي، خانواده و جامعه در کمک به حل مشکلاتي که فرد با آن درگير است، کمک زيادي مي‌توانند بکنند. بعضي از اين راهکارها عبارت‌اند از:
• همراهي با فردي که درگير مشکل شده
• استفاده از اصل جلوگيري از بروز رفتار غلط مجدد
• استفاده از عوامل ارتقادهنده سلامت روان؛ مانند ورزش و مسافرت
• کمک و همکاري اعضاي خانواده در مثبت‌انديشي
• توجه دادن فرد مشکل‌دار به توانمندي‌هاي مثبت‌اش
• جلوگيري از تحقير و سرزنش خانواده و نزديکان
• کمک و همراهي براي ايجاد رفتار‌هاي مثبت
اما نقش خود فرد هم بسيار مهم و اساسي است. در حالي که فردي که درگير مشکلات مي‌شود معمولا چشم‌اش را به روي ديگر قسمت‌هاي مثبت زندگي مي‌بندد، بدون اينکه متوجه باشد که ممکن است با عوض کردن فکر يا توجه به ديگر بعدهاي زندگي تا حدودي مشکلات فعلي وي مرتفع شود.
اين افراد مي‌توانند با به کار بردن اين راهکارها به خود کمک کنند:
• قبل از هر چيز بايد به خدايي که به همه ما بينش و انديشه داده توکل کنند.
•تلاش کنند تا بر خودشان کنترل بيشتري پيدا کنند.
•از روش خود‌آگاهي استفاده کنند.
•مهارت‌هاي حل مساله را ياد بگيرند.
•به گذشته بر نگردند و در حال زندگي کنند و به اين نکته بپردازند که: «حالا که براي من مشکلي پيش آمده، بايد چه قدم‌هايي بردارم تا اين مشکل حل شود؟»
•مشکل را بپذيرند و خودشان را درمانده تلقي نکنند.
•حتما از مشورت با ديگران بهره بگيرند.
•بدون سرزنش خود به سمت رفتارهايي در جهت تقويت سلامت رواني خود قدم بردارند.
منبع:http://www.salamat.com